کیبردفن

متن مرتبط با « تنها تو بمان» در سایت کیبردفن نوشته شده است

لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا

  • چقدر پرم از حرفچقدر احساس تنهایی میکنمامروز بخش خوبی ازین تنهایی رو با کتاب خوندن پر کردم، بعد از یه مدت که وقتمو با نقاشی میگذرونم برگشتم سمت کتابدنیای من اینهخوندن، نوشتننوشتن نوشتن نوشتن.... قدم بع, ...ادامه مطلب

  • جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد...

  • احساس میکنم وبلاگم دیگه اون گوشه ی دنجی نیست که برام بودهشاید دلیلش اینه که به آدمایی فکر میکنم که آدرسشو دارن و ممکنه هر از گاهی به دنیایی سر بزنن که عریان ترین افکار و احساسات من رو میشه توش دید و خوند... و حالا دیگه چند نفر ازون آدما محرمن به دنیای درون من؟ باید رفتیه جایی که هیچکس نیستعمر این آدرس برمیگرده به نه ده سال پیشو جزئی از هویت من شدهاما رهاش میکنم در همین نقطه تمام. , ...ادامه مطلب

  • عشق...

  • تاب میخوردم و به اون ستاره نگاه میکردمبا سرعت خیلی کم چشمک میزد و نورش کم و زیاد می‌شودو بعد محو شد... هوا فوق العادست و حال خوبی دارمفکر میکنم من پیر نمیشممن فرسوده نمیشمفکر میکنم قلب من و جانم عشق رو تجربه کردهو عشق همون مایه ی حیات...به اون ستاره نگاه میکنمنسیمو رو پوستم حس میکنمتاب میخورمو فکر می‌کنم من این روزا رو فراموش نمیکنم هیچوقت... , ...ادامه مطلب

  • کتابچه ی شعر طالع بینی...

  • سوار ماشین میشم، از شلوغی خیابونا شکایت میکنه، میگم این روزا همش همه جا شلوغه در مورد خرید حرف میزنه، میپرسه شما هم رفته بودین خرید؟ میگم من به خرید اعتقادی ندارم، بعد چشمم میفته به کتابم، کتابمو میگی, ...ادامه مطلب

  • آرزوهاتو بغل کن...

  • شب ساعت از نه گذشته بود، یهو یادم اومد چند روزی از روز موعود گذشته و حالا بستم باید رسیده باشه خوابگاه، با شوق رفتم گیت دنبالش، فرستاده بودن اتاق پست، رفتم اونجابسته ی پستی رو باز کردم، جعبه ی کادوشو , ...ادامه مطلب

  • آخرین پست 97

  • ساعتای آخر سال همیشه عجیبناما هنوز آمادگی سال جدی و ندارمیه سری انتظارامو نذاشتم کناریه سری تعلقات کهنه رو نریختم دوررها نشدم، نو نشدماومدم تا اتاقمو برای بار دوم تمیز کنم تا سال تحویل آروم ترین حس ممکنو داشته باشم اینجاسال تحویل امسال همینجا تنها سر میکنم و فکر می‌کنم 98 بیشتر از هر چیز سال ساخته شدن و رشد کردن و بالغ شده خواهد بود برای مننود و هست سال محکمیه برام... چشم به راه اتفاق خوب تازه ای نیستمراضی ام... از همه چی. , ...ادامه مطلب

  • ما را زمانه چون شکند ساز میشویم

  • میگفت اونی شاکیه که از زندگیش ناراضیه راس میگفت، اونی خودش رو قربانی میدونه که زندگی خوبی ندارهاونی دیگرانو مقصر میدونه که با خودش کنار نیومدهو الا آدمی که حالش با خودش و زندگیش خوبه و شکرگذار اتفاقات, ...ادامه مطلب

  • روزای شلوغی که عمیق و عجیب احساس تنهایی میکنم

  • هنوز نفهمیدم فایده ی آدما و زندگی جمعی چیههیچوقت قانع نشدم که وجود آدما برای زندگی ضروریهچیزی که ضروریه وجود کسیه که تو رو حتی از خودت هم جدا کنه که دیگه خودت هم نباشیاون وقت با اون آدم از یک تبدیل به دو یا چند نمیشی، از یک تبدیل به صفر میشی... جز این هر بودنی و هر جمعی و هر اجتماعی، ارزش زندگی کردن نداره، نباید باهاشون جمع بسته شد، فقط باید گذر کرد، از کنارشون یا از بین ن.... , ...ادامه مطلب

  • نود و هشتِ زیبا :)

  • چه حال خوبی داره رها کردن و گذشتنگذشتن نه به معنای بخشیدن، ما اصن جایگاهی نداریم که بخوایم ببخشیم یا نه، زندگی و جهان خودش تصمیم میگیره درین مورداما گذشتن به معنای عبور کردنچیزی نباید مانع ما بشهکه بگذریم و رها کنیم و عبور کنیمچه حال خوبیه.... چه حال خوبی  , ...ادامه مطلب

  • نور....

  • اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونِةٍ ل, ...ادامه مطلب

  • تو تنها میتوانی آخرین درمان من باشی....

  • حالمو زیبا کن... درونم رو پاک کن از نارضایتیدرونم رو پاک کن از غم های بی معنی و بی مصرفمن رو رها کن از هر چیز که جلوی پروازم رو میگیره... حسرتی که در دلم هست رو از بین ببربا چوب جادوییت رنگش رو پاک کن یا بذار تجربش کنم چیزی رو که برام شده حسرتو در نهایتکمک کن تا زندگی کنم زندگیم رو.... کمک کن تا در آغوش بگیرم لحظه هامو... شکننده و ناتوانم.... جز تو هیچ مراقب و نگهداری ندارمهیچ کن مرادر عرصه ی بیکران هیچ , ...ادامه مطلب

  • به فرزندم

  • به روزی فکر میکنم که اولین سیگارت رو روشن میکنی به وقتی که میدونی من از قلیون متنفرم و میری سمتشبه لحظه ای که ارزش های سفت و سخت خانوادگیمون رو زیر پا میذاریبه روزایی که تصمیم میگیری طوری زندگی کنی که, ...ادامه مطلب

  • با درد صبر کن که دوا میفرستمت...

  • اوضاع یه طوری شده که باید صبر همت و حوصله به خرج بدم! و البته انرژی و زمان و پول! و حوصله و صبر و حوصله و صبر و سعه صدر که اذیتم نکنه از دست دادن و خرج کردن همه ی اینا! باید مصمم باشم و به خودم بگم اولویت زندگی من همینه و این مهم ترین مسالست که باید روش سرمایه گذاری بشه...., ...ادامه مطلب

  • این بنده چه داند که چه میباید جست....

  • یه روزی, یهو میبینی دیگه اون آدم قبلی نیستی و زندگیت دیگه اون زندگی قبلی نیست! میبینی این زندگی جدید و این آدم جدید دوست داشتنی تر و راضی کننده تره فکر میکنی چی باعث این تغییر شد و جواب این سوال مبهوتت میکنه!  همون چیزی که باعث گریه هات و غصه های اون موقعت بود!   , ...ادامه مطلب

  • تو تنها میتوانی آخرین درمان من باشی....

  • هر کسی رو بخوام متهم کنم، باز میبینم هیچکس تقصیری نداره....اگر تو افسانه ای، یا یه خیال موهوم که از سر نیاز من به وجودت ایجاد شدی, برام مهم نیست مهم اینه که تو آسمان همه ی بن بست هایی که میشه به سمتت پرکشید....مهم اینه که میشه با یادت خشم و کینه و شکایت رو تبدیل به بغض کرد و گریه کرد و رها شد از این زنجیرها....مهم اینه که میشه بهت امید بست که میشه افتخارکرد و شاد شد ازین تنهایی و جز تورو نداشتن...., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها