happy new experiences!

ساخت وبلاگ
یه سالهایی تو.زندگی هر آدمیی هست که براش بهترین و بدترین اتفاقات رو رقم میزنه!

چیزای بزرگی رو.از دست میده و هنوز فرصت نکرده درست سوگواری بکنه که چزای بزرگ و خوبی بدست میاره!

یا برعکس و یا حتی اتفاقاتی که دو رو دارند, یک رو بزرگ و عالی و یک رو بزرگ و بد, مثه تجربه ترک کردن خانواده برای تحصیل توی یه شهر دیگه! به شدت بد و به شدت خوب! 

برای من شاید این سالها همین بیستو دو سالگی ای بود که از بچگی در انتظارش بودم!

برای اولین بار واقعا فهمیدم اینکه آدم دلش بشکنه یعنی چی، روزها با بغض زندگی کردم و با خنده، اتفاقات بزرگ بد و بزرگ خوبی برام افتاد با فواصل کم، 

بعد ازون بازم اتفاقات بزرگ خوب و سریعا بزرگ بد افتادند, دوستای فوق العاده ای که از دست دادم و دوستای فوق العاده ای که پیدا کردم, 

دوباره زخمایی که به قلبم خورد و جوانه هایی که ازون ترک ها سر بیرون آوردند! 

اشک هایی که ریخته شدند و شکرگذاری هایی که عمیق بودند...

برای من ۲۲سالگی, سال ۹۶، ۹۷ و ۲۰۱۸ سالهایی بود که دره ها و قله های رفیع و عمیقی داشت!

و نگاهم به زندگی از حالت محدود به ادمها و اتفاقات کمی وسعت گرفت و به زندگی معطوف شد! 

دیگه رفتن رو رفتن یه ادم نمیدیدم, رفتن یه ادم رو جزیی از رفتن ناگزیر ادمها میدیدم, دیگه خوبی و لطف یه نفر رو نه خوبی اون و نه خوبی خودم میدیدم, خوبی ای میدیدم که دنیا بهم تزریق میکرد تا زنده بمونم! 

زنده بمونم و ادامه بدم! 

قله ها و دره های رفیعش از دید وسیعتری که داشتم حالا تفاوت کمی داشتن! 

قلبم هنوزم میرنجه از فکر کردن به همه ی خوب و بد این سالها! 

هنوز یه عکس, یه اهنگ, یه خاطره ازین اتفاقات بزرگ خوب و بد میتونه باعث بشه بغض کنم, اما در نگاهم هر دو هم سطحن, هر دو اتفاقاتی اند که من برای رشد بهشون نیاز داشتم, که وقوعشون دلایلی داشته, حالا این دلیل سرنوشت باشه یا رفتار و تصمیمات خودم چه فرقی داره؟ این دلیل اشتباهات گذشته بوده یا امادگی برای اینده, بازم فرقی نداره! من باید یا مجازات میشدم و یا اماده!

این روزا, این سالها اینقدر درد درونم کاشته که میتونم هر لحظه که بخوام گریه کنم اما هنوز میتونم با گریه هام بخندم! 

فقط میخوام زندگی کنم, بی درد سر, بدون اینکه سختش بگیرم, بدون اینکه پیچیدش کنم, 

دلم میخواد تلاش کنم و شاد باشم, خسته بشم و از استراحتم لذت ببرم, با طبیعت همراه بشم, قلبم و احساساتم زلال و شفاف باشه و ذهنم پویا و فعال! 

دوست دارم ادم خوبی باشم با همه ی اشتباهاتی که مرتکب شدم و باااارها خودمو سرزنش کردم و حتی سرزنش شدم, اما در نهایت به خودم گفتم من اشتباه کردم چون نمیدونستم اشتباهه! چون فکر میکردم راه خوب بودن همینه! 

میخوام عاقل تر باشم و عمیق تر فکر کنم, عمیق تر حرف بزنم و رفتار کنم, عمیق اما هنوزم صادق, ساده, شفاف!

اینه اولین حرفام برای این نو رسیده 

برای بیست نوزده 

کیبردفن...
ما را در سایت کیبردفن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mbidel74a بازدید : 70 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 8:51